۱۴۰۲ در کنار تمام سختی هایش برایم سال خوبی بود دفاع کردم، کار کردم، شادی نزدیکانم، رها شدن از یک ارتباط دوستی، تجربه ی آموزش دادن، آشنا شدن با دوستی عزیز.غم هم داشت و حتی هنوز هم دارد اما چی می شود کرد؟... زندگی ترکیبی از غم و شادیست... بخوانید, ...ادامه مطلب
عنوان پست قبلی رو نوشته بودم "روزها در راه" و الان زندگیم شبیه همین عنوان شده! انجام یه پروژه ی کاری بهم پیشنهاد شده و به همین علت باید کمی بین شهر محل دانشگاهم در رفت و آمد باشم. و خب از این بابت خوشحالم که اولین بار هست که قراره کاری در جهت تحصیلم انجام بدم :) بخوانید, ...ادامه مطلب
بارون می باره و در حال نوشتن مفاهیم اولیه برای کارهای باقی مونده ام هستم،دفاع که به خیر و خوشی تموم شد و زندگی بعد از دفاع هم به آرومی اما همچنان علمی داره سپری میشه. شنبه باید برم شهر محل دانشگاهم برای کارهای فارغ التحصیلی و ... و دلم می گیره از این رفتنی که آخرش با خداحافظی همراهه... بخوانید, ...ادامه مطلب
مهر شد با تمام بی مهری های این روزهای ایران ما ...در این روزها با تمام وجود می فهمم که حال خوب ما به هم وابسته است، نمی شود به تنهایی خوب بود وقتی هموطنت در کفن است.این ها را می نویسم تا یادمان بماند چه روزهایی را دیده ایم و از چه روزهایی گذر کرده ایمباید یادمان بماندنه می بخشیم و نه فراموش می کنیم... بخوانید, ...ادامه مطلب